آموزه های اخلاقی و عادات زندگی رسول هدایت (ص)
باسمه تعالی
آموزه های اخلاقی و عادات زندگی رسول هدایت (ص)
پیغمبر اسلام حضرت محمد بن عبداله(ص) علاوه بر جهت نبوت که خداوند به وی اعطا فرمود و اثر آن تا کنون با این عظمت باقی است از جهت اخلاق شخصی مرد بی نظیری بود که مانندش در ستودگی صفات و نیکی اخلاق دیده نشده است . پیامبر اکرم اسوه حسنه ای است که تمام صفات حمیده و فضایل اخلاقی در وجودش جمع شده است این نوشتار بر آن است تا زمینه آشنائی هر چه بیشتر با سیره اخلاقی آن حضرت را فراهم سازد به این امید که در معاشرت ها و رفتارهای فردی و اجتماعی از آنها بهره بگیریم
ملاطفت و مهربانی
پیغمبر اسلام به واسطه چهره بشاش و ملیح و بیان ساده و شیرین و روح نجیب و مهربانی که داشت خیلی جذاب و گیرا بود چه دوست و چه دشمن و خواه مومن یا کافر معاشرت با او را دوست می داشتند و از مصاحبتش محظوظ می گشتند و قلباً از او خوششان می آمد . بسیار مودب و با حیا بود و هرگز به کسی دشنام نمی داد و ناسزا نمی گفت اگر چه سخت ترین دشمنانش بود ، بنابراین یکی از بارزترین ویژگیهای اخلاقی حضرت رسول (ص) برخورد محبت آمیز با دیگران بود چنانچه با همین خصلت ستودنی توانست طی 23 سال رنج و تلاش ، دلهای بسیاری را شیفته خود کند و به صراط مستقیم هدایت نماید . قرآن کریم در این زمینه می فرماید:"فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیط القلب نفضوا من حولک ...." به موجب رحمتی که خداوند به تو عنایت کرده بود ، برای آنان نرم شدی که اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.1
در کتاب مکارم الاخلاق تالیف حسن بن فضل طبرسی از امیرالمومنین علی (ع) راجع به رفتار پیغمبر با هم نشینانش نقل شده است که "پیغمبر همیشه قیافه اش بشاش و اخلاقش نرم و معاشرتش بی تکلف بود . هیچگونه درشتی و خشونت نداشت ، کسی را دشنام نمی داد ، غیب گوئی نمی کرد ، مداحی هم نمی کرد ، مباحثه و پرگوئی نمی کرد و آنچه فایده ای نداشت نمی گفت ، در مقابل بدگوئی و بی ادبی مردم نادان یا مغرض صبر و تحمل می کرد وهیچ چیز او را از جا در نمی برد "ابراز محبت و مهرورزی آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ایمان می شد ، بلکه مخالفین آن بزرگوار از اخلاق خوب و شفقت آمیز رسول گرامی (ص) بهره مند بودند و این ، سبب جذب آنان به سوی اسلام می گردید.
در سال هشتم هجری که پیامبر گرامی اسلام با اقتدار و پیروزی کامل به شهر مکه وارد شد و آن را از دست کفار و مشرکان خارج نمود ، طرفداران جبهه باطل به ویژه کسانی که در مدت بیست سال گذشته بدترین ستم ها و جسارت ها و دشمنی ها را در حق آن حضرت و یارانش کرده بودند ، در هاله ای از رعب و و حشت گرفتار شدند و بعد از فتح مکه منتظر انتقام و عکس العمل متقابل پیامبر (ص) بودند. این نگرانی و اضطراب هنگامی به اوج خود رسید که اهل مکه از "سعد بن عباده " پرچمدار پیامبر شنیدند که فریاد می زد "امروز ،"روز جنگ و خون ریزی و اسارت است." 2
هنگامیکه این شعار به گوش رسول خدا (ص) رسید آن حضرت ناراحت شد و دستور داد پرچم اسلام را از او گرفته و به دست حضرت علی (ع) بسپارند ، سپس با سخنان آرام بخش و ملاطفت آمیز خود ، دشمنان دیرینه خویش را آرامش داد و فرمود " شما در مورد من چگونه می اندیشید ؟" مشرکان گفتند : ما جز نیکی و محبت از تو انتظاری نداریم اما تو را برادری بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود می دانیم . رسول خدا (ص) فرمود :" من آنچه را برادرم یوسف (ع) در مورد برادران ستمگر خود انجام داد ، همان می کنم و همانند او می گویم :لا تنزیب علیکم الیوم امروز ملامت و سرزنشی بر شما نیست 3
هنگامیکه آن رهبر مهربان مردم هراسناک و نگران را آرام نمود اضافه کرد که امروز روز نبرد و انتقام نیست ، بلکه روز رحمت و محبت است و من از تمام جنایات و گناهان شما گذشتم ، آن گاه جمله معروفش را فرمود :"اذهبوا فانتم الطلقاء" "به دنبال زندگیتان بروید که همه شما آزاد هستید.4
تمامی آنان گویا دوباره متولد شدند ، بنابراین نفس راحتی کشیدند و به غیر از افراد معدودی همگی محبت و عشق رسول خدا (ص) را در اعماق وجودشان نفوذ کرد و مسلمان شدند .
راستی و امانت داری
پیامبر اکرم (ص) در راستی و حفظ امانت به قدری جدی و کوشا بود که به او "محمد امین" لقب داده بودند بطوریکه قبل از بعثت وقتی مشرکان او را می دیدند می گفتند: امین آمد"، چنانچه در ماجرای هجرت به مدینه آن حضرت در سخت ترین و خطرناکترین شرایط ، حضرت علی (ع) را به جای خود نصب کرد و شبانه از مکه خارج شد . اموری موجب شد که پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را جانشین خود کند و پس از چند روز هجرت نماید . در راس این امور ، ادای امانت هائی بود که بعضی از مشرکان نزد پیامبر داشتند " ابن هشام " در سیره خود می نویسد (( حضرت علی (ع) سه شبانه روز در مکه بماند تا امانت های مردم مکه را که نزد پیامبر (ص) بود به صاحبانش برساند پس از اینکه امانت ها را رد کرد ، او نیز هجرت کرد. ))5
آن حضرت در مورد حفظ امانت و ادای آن فرمود : (کسی که به امانت خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند ، و با این حال بمیرد ، بر دین اسلام نمرده است و خداوند را در حالی ملاقات می کند که نسبت به او خشمگین است) .6
حضرت خدیجه هنگامی که پیشنهاد ازدواج به آن حضرت می داد و شیفتگی خود را به آن وجود گرامی اعلام می نمود با تاکید بر امانت و صداقت آن بزرگوار چنین گفت : (( انی قدر رغبت فیک لقد ابتک و سطتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک ))7
(( بخاطر خویشاوندی ات و بزرگواری است در میان قوم خودت و امانت داری و اخلاق نیک و راستگویی ات مایلم با تو ازدواج کنم ))
پیامبر اسلام (ص) در منتهای راست گوئی و امانت بود بطوریکه در همه مدت عمرش در هیچ سخن و نقل هیچ مطلبی ذره ای کم و زیاد نکرد و هیچگاه با احدی از دوست و دشمن هیچگونه غش و خیانت بزرگ یا کوچک نورزید .
ساده زیستی :
ساده زیستی از کردارهای ستوده ای است که موجب بسیاری از کمالات روحی در وجود انسان است . از بارزترین فضائل نبی مکرم اسلام (ص) در زندگی ، زهد و ساده زیستی بود .
حضرت علی (ع) در تشریح سیره نبوی به این ویژگی آن حضرت می پردازد و می فرماید :
((رسول گرامی اسلام همواره بر زمین غذا می خورد و همانند دیگران می نشست و با دست خود کفشش را وصله می زد و لباس خود را می دوخت و بر الاغ برهنه سوار می شد و شخص دیگری را نیز به همراه خود سوار می کرد . روزی متوجه شد که پرده ای در خانه اش آویخته شده که نقش و نگار و تصویر داشت ، به یکی از همراهانش فرمود: این پرده را از برابر چشمانم دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم .
زید بن حارث روایت کرده است که در یکی از روزها رسول خدا (ص) روی حصیری خوابیده بود و نشانه های زبری حصیر بر بدن مبارکش اثر گذاشته بود . عایشه از روی دلسوزی به آن حضرت عرضه داشت : یا رسول الله پادشاهان ایران و روم از همه گونه نعمت دنیوی برخودار هستند ولی شما که رسول خدا و پیامبر الهی هستید از همه چیز تهی دست می باشید تا آنجا که روی حصیر استراحت می کنید و لباس ارزان قیمت می پوشید ، حضرت (ص) فرمود : عایشه ! چه خیال می کنی ؟ هر گاه من بخواهم کوه ها طلا می شوند و با من به حرکت در می آیند روزی جبرئیل بر من نازل شد و کلیه خزینه و گنجینه های جهان را در اختیار من گذاشت اما من نپذیرفتم . ۸
سپس رسول خدا (ص) برای این که این حقیقت را آشکارا به عایشه نشان دهد به او فرمود : " ای عایشه ! حصیر را بلند کن او نیز چنین کرد و مقدار زیادی طلا را مشاهده نمود ، باز فرمود نگاه کن و طلاها را از نزدیک ببین ! اما بدان که دنیا و تمام زیبائی های فریبنده و ظاهری آن از نظر خداوند متعال ارزش یک بال پشه را ندارد "9
البته بهره گرفتن از دنیا برای آخرت ، امری مذموم نیست ، بلکه علاقه به دنیا و دوست داشتن آن در مقابل آخرت و ارزشهای معنوی ، ناپسند است . بنابراین پیامبر اسلام (ص) در عین سادگی طرفدار فلسفه فقر نبود . مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع لازم می شمرد . می گفت " نعم المال الصالح للرجل الصالح " چه نیکو است ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند و هم می فرمود : "نعم العون علی تقوی الله الغنی " مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا .
آری ! پیامبر گرامی (ص) نه تنها در زندگی ساده زیست ، بلکه در هنگام وفات هم فقیرانه به دیار معبود شتافت ، چنانکه ابن عباس می گوید : (( رسول خدا هنگام وفات زره مبارک را در برابر سی پیمانه جو که برای برآوردن نیازهای تغذیه ای خانواده قرض گرفته بود نزد مردی یهودی گرو نهاده بود .))10
عایشه می گوید : پیامبر گرامی (ص) در حالی از دنیا رفت که از خویش ، دینار و درهم و گوسفند و شتری به جا نگذاشت .11
این پیغمبر با این صفات و اخلاق که اندکی از آن بیابان شد بنابر مشهور در ماه ربیع الاول از سال پانصد و هفتاد میلادی از زنی جوان بنام آمنه دختر وهب که نه ماه یا ده ماه از زناشوئیش می گذشت و دل پر امیدش از مرگ شوهر بیست و چهار ساله اش عبدالله که خیلی کم لذت وصالش را چشید داغدار گشته بود ، در شهر مکه متولد شد . چشم او رخسار پدر را ندید ، دو سال از پستان زنی بنام حلیمه سعدیه در صحرا شیر خورد و در سن پنج سالگی که تازه می خواست لذا آغوش و مهر مادر را بچشد مادر جوان و مهربانش در منزلی بین مکه و مدینه در گذشت و این کودک که دریائی از عقل و هوش و مهر و عاطفه بود مرگ مادر را به چشم خود دید و پس از آن ام ایمن کنیز مادرش به پرستاری وی پرداخت . اما ولادت و زندگی این کودک که بعداً بزرگترین مرد عالم گشت پر از حوادث و عجایبی است که عالم را خیره ساخت . وجود او تکانی به جامعه بشری داد و تاریخی نو بوجود آورد که نظیرش دیده و شنیده نشده است . گویا خداخواست قدرت خود را از وجود یتیم خردسال بنمایاند تا همه متکبران و گردنکشان بشر را در پیشگاه قدرت خویش خاضع سازد ."ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم " این است لطف خدا که چون شامل موجود می شود او را از فرش به عرش می رساند و هر چند یتیم باشد پدر کائناتش می سازد . بر پیغمیر صلوات بفرستید و برای مسلمانان سلامتی و برکت بخواهید .
1-آل عمران :159
2-شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 17 ، ص 272
3- سوره یوسف ، آیه 92
4- بحار الانوار ، مجلسی ، ج 21، ص 132
5-سیره ابن هشام ، ج 2، ص 138
6-همان ، ج 75، ص 171
7-همان ، ج 1، ص 201-200