5. حروف مفتوح، مكسور، مضموم و ساكن را در كلمات ذيل تعيين كنيد.

فَلْيَنْظُرْ، خُلِقَ، مَلِكِ، أَحْسَنَ، يُوَسْوِسُ، اَلْفَلَقِ

6. تنوين را تعريف كنيد، و اقسام آن را با مثال نام ببريد.

7. ضوابط را نام ببريد.

8. شدّ و مدّ علامت چه چيزى هستند؟

9. همزه قطع و وصل چه تفاوتى با يكديگر دارند؟

10. اقسام تنوين و ضوابط را در آيات و روايات ذيل با ذكر نوع آنها تعيين كنيد.

1. القرآن الكريم: يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاَللهِ وَرَسُولِهِ.

2. القران الكريم: اَللهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الاَْسْمَآءُ الْحُسْنَى.

3. الإمام الصادق(عليه السلام): مَآ أَنْزَلَ اللهُ كِتَاباً وَلاَ وَحْياً إِلاَّ بِاَلْعَرَبِيَّة.

4. الإمام الصادق(عليه السلام): تَعَلَّمُوا الْعَرَبِيَّةَ فَإِنَّهَا كَلاَمُ اللهِ الَّذِي يُكَلِّمُ بِهِ خَلْقَهُ.

ـــــــــــــــــــــ

1. نساء، 136. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر او بگرويد.

2. طه، 8. جز خداى يكتا، خدايى نيست. او نام هاى نيكو دارد.

3. سفينة البحار، ج 2، ص 172. خداوند، هر كتاب و پيغام آسمانى را فقط به زبان عربى فرستاد.

(4)4.بحارالانوار،ج2،ص212.زبان عربى رابياموزيد;چراكه اين زبان،كلام خداونداست كه باآن بامردم سخن مى گويد.

درس سوم

تقسيمات فعل و اسم

مقدمه

گفته شد كه كلمه بر سه قسم است: اسم، فعل و حرف.

از اقسام سه گانه كلمه، فقط اسم و فعل دچار تغيير مى شوند; به همين جهت در علم صرف، فقط از اسم و فعل بحث مى شود.

پيش از آغاز مباحث تفصيلىِ فعل و اسم، مناسب است اشاره اى كلى و اجمالى به اقسام فعل و اسم داشته باشيم تا دانش پژوهان گرامى دورنمايى كلى از مباحث علم صرف به دست آورند.

از ميان تقسيمات فعل و اسم، فقط به شش قسم از فعل و شش قسم از اسم اشاره شده است.

 

اقسام فعل

1. ثلاثى و رباعى

كه هر يك از آنها يا مجردند يا مزيد:


فعلى را كه داراى سه حرف اصلى باشد، ثلاثى گويند; مانند:

ضَرَبَ، نَصَرَ

فعل ثلاثى، اگر داراى حرف و يا حروف زايد باشد، به آن ثلاثى مزيد گويند; مانند:

ضَارَبَ، أَحْسَنَ

فعلى را كه داراى چهار حرف اصلى باشد، رباعى گويند; مانند:

زَلْزَلَ، دَحْرَجَ

فعل رباعى، اگر داراى حرف يا حروف زايد باشد، به آن رباعى مزيد گويند; مانند:

تَزَلْزَلَ، تَدَحْرَجَ

 

2. ماضى، مضارع و امر

ماضى، فعلى است كه بر انجام كارى يا پديد آمدن حالتى در زمان گذشته دلالت كند; مانند:

ضَرَبَ (زد)، حَسُنَ (نيكو شد)

مضارع، فعلى است كه بر انجام كارى يا پديد آمدن حالتى در زمان حال يا آينده دلالت كند; مانند:

يَضْرِبُ (مى زند)، يَحْسُنُ (نيكو مى شود)

امر، فعلى است كه بر طلب انجام كارى يا پديد آمدن حالتى دلالت مى كند; مانند:

اِضْرِبْ (بزن)، اُحْسُنْ (نيكو شو)